سنگ در برکه مي اندازم و مي پندارم به همين سنگ زدن ماه به هم ميريزد.....
کي به انداختن سنگ پيا پي در آب
ماه را مي شود از حافظه آب گرفت
آنچمان دل را تنها رها کرده ام که گوید هر رهگذری که آید با او خواهم رفت...ولی افسوس که نمیداند هیچ رهگذری بر دل من عبور نکرد مگر دلم را شکست..
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر